همه چیز درباره الماس کوه نور + عکس

کوه نور

کوه نور، یکی از بزرگترین الماس‌های جهان است که در حال حاضر در برج لندن به عنوان گنجینه خانواده سلطنتی انگلیس نگهداری می‌شود. ادعاهای متعددی درباره مالکیت این الماس وجود دارد، از جمله ایران و هند.

این الماس، الماس کوه نور، یکی از بزرگترین و معروفترین الماس‌های ساخته شده در جهان است و به احتمال زیاد در بازه زمانی ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی در جنوب هند کشف شد. نام این سنگ به معنای “کوهی از نور” در زبان فارسی است که به شکوه و جلال آن اشاره دارد. این الماس در طول تاریخ خود چندین بار دست به دست شده و تقریباً همیشه متعلق به حاکمان مرد بوده است.

مانند بسیاری از سنگ‌های قیمتی بزرگ، کوه نور با راز و رمز و نفرین و بدشانسی همراه است و این ویژگی‌ها جذابیت آن را دو چندان می‌کند. الماس کوه نور، یکی از جواهرهای مشهور بین‌المللی است و در حال حاضر در اختیار خانواده سلطنتی انگلیس قرار دارد.

 

سرگذشت الماس کوه نور

 

کوه نور

درست است که هند تا سال ۱۷۲۵ میلادی تقریباً تنها منبع الماس در جهان بود. تا این سال، هند به عنوان معروف‌ترین منبع الماس شناخته می‌شد. در حقیقت، برخی از بزرگترین الماس‌های تاریخ، از معادن هند به دست آمده‌اند. اما در سال ۱۷۲۵ میلادی، معادن الماس در برزیل کشف شد و این موضوع باعث شد که هند دیگر تنها منبع الماس در جهان نباشد.

دربارهای هند در طول تاریخ، جواهرات را به عنوان نمادی از قدرت و ثروت مورد استفاده قرار می‌دادند. جواهرات به جای لباس، عامل اصلی تزیینات در دربار بودند و نشانه‌ای از سلسله مراتب و قدرت درباریان بودند. در این دربارها، قوانین سختگیرانه‌ای وجود داشت که تعیین می‌کردند کدام جواهرات و در چه موقعیت‌هایی می‌توانستند استفاده شوند. درجه و موقعیت اجتماعی درباریان تأثیر زیادی در انتخاب و استفاده از جواهرات داشت. این قوانین و مقررات کمک می‌کردند تا نشان داده شود که هر فرد در چه موقعیتی است و چه جایگاهی در سلسله مراتب دارد.

ظهیرالدین محمد بابر در سال ۱۵۲۶ میلادی از طریق گذرگاه کیبر (محلی بین افغانستان و پاکستان کنونی) به هند حمله کرد. او عضو سلسله مغول بود و با حمله به هند، دوره‌ای جدید از حکومت مغولی وارد این منطقه شد. حکومت مغول‌ها در شمال هند به مدت ۳۳۰ سال ادامه یافت و قلمرو آن‌ها تقریباً در تمام هند کنونی، پاکستان، بنگلادش و شرق افغانستان گسترش یافت. در این مدت، مغول‌ها به دنبال سنگ‌های قیمتی نیز بودند.

یکی از مشهورترین فرمانروایان مغول، شاه جهان بود. او پس از یک قرن از ساخت تخت طاووس، برتری امپراتوری مغول را بر هند حفظ کرد. در این دوره، هند به عنوان یکی از ثروتمندترین مناطق آسیا شناخته می‌شد. دهلی، پایتخت امپراتوری مغول در هند، میزبان دو میلیون نفر بود که بیشتر از جمعیت لندن و پاریس بود. این رونق و ثروت، توجه سایر فرمانروایان آسیای میانه را جلب کرد، از جمله نادرشاه، فرمانروای ایرانی.

درست است که نادر شاه در سال ۱۷۳۹ میلادی به دهلی حمله کرد و خزانه را تخلیه کرد. او میزان زیادی از طلا و جواهرات را غنیمت برداری کرد. برای حمل آنها، از ۷۰۰ فیل، ۴۰۰۰ شتر و ۱۲,۰۰۰ اسب استفاده شد. او تخت طاووس را به عنوان بخشی از گنج با خود برد، اما یاقوت تیموری و الماس کوه نور را از آن جدا کرد تا آنها را روی بازوبندی خود نصب کند.

الماس کوه نور به مدت ۷۰ سال در هند نگهداری نشد و در کشور افغانستان نگهداری می‌شد. این الماس در طول زمان بین فرمانروایان مختلف به دست می‌آمد و در رویدادهای خونین و خشونت‌آمیزی جابجا می‌شد. انگلیسی‌ها در اوایل قرن ۱۹ به هند حکومت می‌کردند و شرکت هند شرقی بریتانیا کنترل بخش‌های داخلی شبه‌قاره را در دست داشت. آنها به ادعای مالکیت منابع طبیعی و همچنین به دنبال گنج کوه نور بودند.

 

الماس کوه نور

 

پس از مبارزات و نبردهای متعدد، الماس کوه نور در سال ۱۸۱۳ میلادی به دست رانجیت سینگ، فرمانروای سیک رسید. او ارزش مالی الماس را می‌دانست، اما به نظر می‌رسد که برای او ارزش معنوی و نمادین بسیار بیشتری داشت. رانجیت سینگ تقریباً تمام سرزمین‌های هند را که توسط خاندان درانی افغان تصرف شده بود، به دست آورد. وقتی یک الماس به نمادی از قدرت تبدیل می‌شود و نه فقط به زیبایی، این اتفاق به حساب می‌آید.

انگلیسی‌ها قادر نبودند این نماد قدرت و اعتبار را نادیده بگیرند. اگر آن‌ ها جواهرات معروف هندی و همچنین کشور را تحت تسلط خود درآورند، این موضوع به نماد قدرت و برتری استعماری آن‌ها تبدیل می‌شد. الماس کوه نور از همه زمان‌های دیگر بیشتر ارزش جنگ و کشتن را داشت. وقتی انگلیسی‌ها از مرگ رانجیت سینگ در سال ۱۸۳۹ میلادی و نقشه او برای اهدای الماس و جواهرات دیگر به فرقه‌ای از کشیشان هندو مطلع شدند، رسانه‌های انگلیسی ترقیب نشدند و از شرکت هند شرقی بریتانیا خواستند هر اقدامی برای ردیابی الماس کوه نور انجام دهد تا در نهایت در اختیار انگلیسی‌ها قرار بگیرد. با این حال، استعمارگران در ابتدا مجبور شدند تا منتظر یک دوره هرج و مرج در زمان تغییر حاکمان بمانند. پس از مرگ رانجیت سینگ در سال ۱۸۳۹ میلادی، تاج و تخت بین چهار فرمانروای مختلف طی چهار سال منتقل شد. در پایان این دوره خشونت‌آمیز، تنها افرادی که در صف تاج و تخت باقی ماندند، پسر جوانی به نام دولیپ سینگ و مادرش بودند.

در تاریخ ۲۹ مارس ۱۸۴۹ میلادی، دولیپ سینگ، مهارجه ۱۱ ساله پنجاب و آخرین شاه امپراتوری سیک، به سالن باشکوه آینه‌کاری در مرکز قلعه بزرگ لاهور منتقل شد. در آنجا، در مراسمی عمومی سرانجام تحت فشار انگلیس قرار گرفت و قانون رسمی فرمانبرداری را امضا کرد. طبق این سند که بعدها به عنوان پیمان لاهور شناخته می‌شد، بخش‌های گسترده‌ای از ثروتمندترین سرزمین‌های هند به اختیار شرکت هند شرقی بریتانیا درآمد؛ سرزمینی که در آن زمان به شکل پادشاهی مستقل سیک پنجاب در منطقه شمالی جنوب آسیا واقع بود.

همزمان با این اتفاق، دولیپ سینگ مجبور شد، ارزشمندترین شیء موجود نه تنها در پنجابدولیپ سینگ، یا همان الماس کوه نور، بلکه در کل شبه‌قاره هند را به ملکه ویکتوریا تسلیم کند. ماده سوم معاهده بین او و انگلیس صراحتاً ذکر می‌کرد که الماس معروف به کوه نور که از «مهاراجه رانجیت» توسط «شاه شجاع درانی» ضبط شده بود، به‌دست مهاراجه لاهور تحویل ملکه انگلیس می‌شود.

شرکت هند شرقی، در طول یک قرن، توانست از یک شرکت با تنها ۳۵ کارمند به یکی از قدرتمندترین و نظامی‌ترین شرکت‌های تاریخ تبدیل شود. این شرکت سال‌ها به دنبال پنجاب و الماس بود و در نهایت در سال ۱۸۳۹ میلادی موفق شد هر دو را به دست آورد. این تاریخ همزمان با مرگ پدر دولیپ سینگ و ایجاد هرج‌ومرج در پنجاب بود.

در تاریخ ۱۶ آوریل ۲۰۱۶ میلادی، وکیل مدافع هندی به نام «رانجیت کومار» (Ranjit Kumar)، به دادگاه عالی هند گفت که کوه نور در اواسط قرن نوزدهم به طور آزادانه توسط مهاراجه رانجیت سینگ به انگلیسی‌ها داده شده بود و از این رو نه به سرقت رفته بود و نه به زور گرفته شده بود. این اظهارات بسیار غیرتاریخی بود و موضوع واگذاری الماس به لرد دالهوزی در سال ۱۸۴۹ میلادی که مورد مناقشه نیست، را نادیده گرفت.

الماس کوه نور

هر کسی که امروز سعی کند حقایق تاریخ الماس را ثابت کند، متوجه خواهد شد که اشاره‌های قطعی و واضح به این مشهورترین جواهر دنیا به‌طرز مشکوکی بسیار محدود هستند. کوه نور ممکن است از سخت‌ترین ماده زمین ساخته شده باشد، اما همیشه با داستان‌های تخیلی و اساطیری همراه بوده است. به‌طور واقعی، با وجود اشاره‌های متنی متعدد به الماس‌های بزرگ و ارزشمند در طول تاریخ هند، هیچ منبع سلطنتی یا مغول به‌طور قطع به یقین به کوه نور اشاره نکرده است. اگرچه برخی از آن‌ها شاید به کوه نور اشاره کرده باشند، اما توضیحات دقیق و کامل در این باره وجود ندارد.

کوه نور بزرگ‌ترین الماس در اختیار مغول نبود و بعدها، در سال ۱۸۵۲ میلادی، به دستور شاهزاده آلبرت، همسر ملکه ویکتوریا، وزن زیادی را از دست داد. با این حال، هنوز سنگی ارزشمند و مشهور است که از سنگ‌های بزرگ‌تر بهتر عمل می‌کند. به همین دلیل، درخواست‌های غرامت برایان قدرت به خود کشیده و تلاش‌های مکرر برای بازگشت الماس به مکان اصلی آن شکل گرفته است.

تقریباً ۳۰۰ سال پس از اینکه نادرشاه الماس بزرگ را از دهلی به خاک هند برد و امپراتوری مغول را به پایان رساند و ۱۷۰ سال پس از اولین برد الماس کوه نور به دست انگلیسی‌ها، به نظر می‌رسد این الماس همچنان توانایی خود را در ایجاد تفرقه و نزاع نداشته است. به نظر می‌رسد الماس کوه نور هر کسی که آن را در اختیار داشته باشد، یک ثروت متفاوت را به همراه می‌آورد.

 

الماس کوه نور چگونه به بریتانیا رسید؟

 

الماس کوه نور در کجاست

در آستانه جنگ قدرت، با وقوع مسمومیت مشکوک، چندین حمله تروریستی و جنگ داخلی، ارتش شرکت هند شرقی در تاریخ ۱۳ ژانویه ۱۸۴۹ میلادی، در جنگ خونین چیلیان‌والا، سیک‌ها را پیروز ساخت. همین سال، لرد دالهوزی، فرماندار کل هند، به لاهور سفر کرد تا به صورت رسمی جایزه‌اش را از دولیپ سینگ دریافت کند.

بلافاصله پس از آن، کوه نور به انگلستان ارسال شد و در یک مراسم ویژه در ژوئیه ۱۸۵۰ میلادی، به ملکه اهدا شد. کوه نور، سنگ مرکزی یک الماس سه‌تایی بود که بر روی بازوبندی از طلا قرار داشت. طبق افسانه‌ها، همراه سنگ، یک یادداشت نفرین‌آمیز بود:

“کسی که صاحب این الماس است، صاحب جهان خواهد شد؛ اما همه بدبختی‌های جهان نیز به او خواهد رسید. فقط خدا و یا زنان می‌توانند آن را بدون مجازات بپوشنند.”

سپس، ملکه ویکتوریا کوه نور را به نمایشگاه بزرگ سال ۱۸۵۱ میلادی در اختیار قرار داد. صف‌های طولانی از مردم در کریستال پالاس، واقع در هاید پارک لندن، جمع شدند و با شوق و خوشحالی منتظر دیدن این گوهر شگفت‌انگیز بودند. الماس کوه نور در یک حفاظ شیشه‌ای با سطح امنیت بالا قرار داشت و درون یک قفس فلزی ویژه قرار گرفته بود.

رسانه‌های انگلیسی به طور گسترده‌ای درباره آن گزارش دادند و توجه قوی مردم انگلیس را به خود جلب کردند. به این ترتیب، الماس کوه نور به سرعت به معروف‌ترین الماس جهان تبدیل شد و نمادی از قدرت و توانایی امپراتوری بریتانیا در به دست آوردن اشیای ارزشمند از سرزمین‌های مختلف و به نمایش گذاشتن آن‌ها بود؛ کاری که رومی‌ها قبل از ۲۰۰۰ سال نیز پس از فتوحات خود انجام می‌دادند.

با افزایش شهرت این الماس، بسیاری از الماس‌های بزرگ مغولی که قبلاً با کوه نور رقابت می‌کردند، تقریباً به فراموشی سپرده شدند و کوه نور به‌عنوان بزرگترین گوهر جهان به جایگاه منحصربه‌فردی دست یافت. آن الماس وقتی وارد بریتانیا شد، وزنی برابر با ۱۹۰٫۳ قیراط داشت و تنها تعداد کمی از مورخان به خاطر داشتند که کوه نور دو رقیب دیگر داشت. رقیب اول “الماس دریای نور” (Darya-i-Noor) بود که در حال حاضر در تهران قرار دارد و وزن آن بین ۱۷۵ تا ۱۹۵ قیراط تخمین زده می‌شود. رقیب دوم “الماس مغول کبیر” (Great Mughal Diamond) نام داشت که بیشترین سنگ‌شناسان معتقدند الماس اورلوف با وزن ۱۸۹٫۶ قیراط روی عصای سلطنتی کاترین کبیر روسیه است که در کرملین نگهداری می‌شود.

 

الماس کوه نور در کجاست

ملکه ویکتوریا واقعاً تحت تأثیر اندازه الماس قرار گرفت. او از اندازه بزرگ الماس راضی بود، اما از درخشش کم آن ناراضی بود. در آن زمان، جواهرات چندوجهی و تراش‌هایی که درخشان‌تر بودند، در اروپا بسیار محبوب بودند و درخشش الماس بر اندازه واقعی آن اولویت داشت.

بنابراین، همسر ملکه دستور داد تا الماس کوه نور برش داده شود. ابتدا دوک ولینگتون، اولین برش را انجام داد و سپس دو متخصص هلندی الماس کار را ادامه دادند. فرآیند تراش الماس کوه نور حدود ۴۵۰ ساعت طول کشید تا به پایان برسد و در نتیجه وزن آن به میزان قابل توجهی کاهش یافت.

ابعاد نهایی این الماس ۳.۶ × ۳.۲ × ۱.۳ سانتی‌متر بود. با این حال، در حال حاضر این سنگ به طرز قابل توجهی کوچک‌تر است، زیرا برای نصب روی سنجاق سینه، مجدداً برش خورده است.

الماس کوه نور در نهایت به عنوان بخشی از تاج‌ها استفاده شد. ابتدا، در تاج ملکه الکساندرا، همسر ادوارد هفتم و بعد در تاج ملکه ماری، همسر جورج پنجم، قرار گرفت. در سال ۱۹۳۷ میلادی، این الماس به محل فعلی خود، یعنی جلوی تاج ملکه مادر، همسر جورج ششم و مادر الیزابت دوم منتقل شد.

اطلاع رسانی درباره درگذشت ملکه الیزابت دوم باعث شد که مردم هند خواستار بازگرداندن الماس کوه نور به کشورشان شوند و یک کمپین مجازی راه‌اندازی کنند. برنامه‌ریزی شده است که تاج مزین به الماس کوه نور به کامیلا، همسر چارلز سوم و ملکه جدید بریتانیا، در مراسمی گذارده شود.

 

شهرت جهانی الماس کوه نور

کوه نور

در قرن ۱۹، وقتی الماس کوه نور به پنجاب و دست رانجیت سینگ رسید، به واقعیت، شهرت جهانی این الماس آغاز شد. رانجیت سینگ، به عنوان صاحب الماس، به یاقوت‌ها اولویت می‌داد، و این انتخاب مشترک سیک‌ها و هندوها بود که به ارزش و اهمیت بیشتری به کوه نور افزود. این ترجیح‌ها با دوست‌داشتن سنگ‌های بزرگ، تراش‌نخورده و رنگ روشن توسط مغول‌ها و ایرانی‌ها متفاوت بود.

روند صعودی الماس کوه نور همچنین به افزایش سریع قیمت الماس در سراسر جهان در اوایل و میانه قرن ۱۹ مرتبط بود. این اتفاق در پی اختراع “تراش برلیان” رخ داد که قابلیت‌های بصری الماس را به طور کامل بیرون می‌کشید. این تراش، باعث شد که الماس در حلقه‌های نامزدی در اروپا و آمریکا، به ویژه در طبقه متوسط، به مد روز تبدیل شود و محبوبیت زیادی پیدا کند.

پس از برگزاری نمایشگاه بزرگ و گسترده در راستای افزایش شهرت جهانی کوه نور، مراحل آخرین تدابیر برای ارتقاء شهرت این کوهستان به پایان رسید. به سرعت پس از این نمایشگاه و پوشش گسترده در رسانه‌ها، الماس‌های هندی که پیشتر اغلب در تله نقد قرار داشتند، در رمان‌های معتبری همچون “ماه الماس” اثر ویلکی کالینز که در سال ۱۸۶۸ منتشر شد، مشهود شدند.

نتیجتاً، کوه نور در دوران تبعید اروپایی به یک جایگاه جهانی منحصر به فرد دست یافت و تقریباً به صورت افسانه‌ای مورد توجه قرار گرفت. این امر در حالی رخ داد که پیش از این هرگز به این شهرت در زمان اقامت در هند نرسیده بود. با توجه به اینکه الماس‌های بزرگ مغول در ذهن عمومی (به جز کارشناسان) به فراموشی سپرده شده بودند، هنگامی که منابعی همچون خاطرات بابور، امپراتور مغول در قرن شانزدهم یا سفرنامه ژان باپتیست تاورنیه، جواهرساز فرانسوی قرن هفدهم، درباره الماس‌های هندی سخن می‌گفتند، به طور عمومی به کوه نور ارجاع داده می‌شد. در هر مرحله، این اسطوره به صورت چشمگیرتر و افسانه‌ای‌تر تجسم می‌یافت.

در زمان حاضر، گردشگرانی که الماس کوه نور را در برج لندن مشاهده می‌کنند، معمولاً از اندازه کوچک آن به شگفتی می‌افتند. این امر به ویژه زمانی اتفاق می‌افتد که آن را با الماس‌های بزرگتری همچون کالینان که در کنار آن نمایش داده می‌شوند، مقایسه می‌کنند. در حال حاضر، کوه نور به عنوان نودمین الماس بزرگ جهان شناخته می‌شود.

 

مالک اصلی الماس کوه نور

 

کوه نور

اگرچه کوه نور به اندازه‌ای بزرگ نیست، اما از شهرت و جایگاه بزرگی برخوردار است و در مرکز اختلافات بین‌المللی قرار دارد؛ زیرا دولت هند و چند کشور دیگر تاکنون خواستار بازگشت این جواهر گران‌بها به کشورشان هستند. اگرچه زمان دقیقی برای اولین باری که کوه نور به مالکیت مغول‌ها درآمد، مشخص نیست، اما در سندی که در سال ۱۶۲۸ میلادی ثبت شده، ذکر شده است که شاه جهان دستور ساخت تختی پر از سنگ‌های قیمتی داد. این تخت با جواهرات فراوان، از جمله الماس‌ها، به عنوان تخت افسانه‌ای حضرت سلیمان الهام گرفته شده بود. ساخت این تخت هفت سال به طول انجامید و هزینه آن چهار برابر هزینه ساخت تاج محل بود. در میان جواهرات مختلفی که برای تزیین تخت استفاده شد، دو جواهر بسیار بزرگ جلوه می‌کردند: یاقوت تیموری که ارزش بالاتری داشت، زیرا معمولاً مغول‌ها سنگ‌های رنگی را ترجیح می‌دادند، و الماس کوه نور که بر روی تخت و بالای طاووس درخشان قرار داشت.

قبل از تاریخ‌نگاری محمد کاظم مروی، کسی به صورت رسمی به کوه نور اشاره نکرده بود. او در تاریخ‌نگاری خود که در اوایل دهه ۱۷۴۰ میلادی نگاشته شد، اولین بار به صورت دقیق و با ذکر نام به الماس کوه نور پرداخت. این متن نوشته شدنی است که در آن به اقتدار نادرشاه در هند، به‌خصوص در مورد الماس کوه نور، پرداخته شده است. این نوشتار تا دهه ۱۷۴۰ میلادی ایجاد شد، یعنی بعد از اینکه نادرشاه این الماس را از هند به ایران آورد. این تنها زمانی نبود که الماس بین دو کشور ردوبدل می‌شد.

اصالت کوه نور از جنوب هند آمده و احتمالاً از معدن کولور در گلکنده، که در ایالت تلانگانا کنونی واقع شده است، استخراج شده است. علاوه بر هند، ایران، افغانستان و پاکستان نیز ادعای مالکیت بر این جواهر معدنی را دارند. در طول تاریخ، کوه نور در اختیار نادرشاه و در اواسط قرن هجدهم به احمدشاه درانی از افغانستان بوده است. این جواهر از زمان به زمان مالکیت خود را تغییر داده و دولت‌های مختلف تلاش‌هایی برای بازگشت آن به کشورهایشان انجام داده‌اند. حتی طالبان نیز ادعای مالکیت بر کوه نور دارد.

علاقه‌مندانه که رانجیت سینگ همچون انگلیسی‌ها، کوه نور را به زور گرفته بود. این امر به ویژه توسط منابع انگلیسی تمایل به پنهان‌کردن خشونت اجتناب‌ناپذیر در تصرف این جواهر را نشان می‌دهد. منابع سیک نیز همین مسیر را انتخاب کرده‌اند. با این حال، زندگی‌نامه شاه شجاع درانی به صراحت درباره حقیقت این ماجرا توضیح داده است. پس از برکناری پادشاه افغانستان در سال ۱۸۰۹ میلادی، شاه شجاع درانی به هند تبعید شد. او توسط رانجیت سینگ به لاهور دعوت شد و پس از ورود به شهر، از خانه‌اش جدا شد و در یک محله مجزا نگهداری می‌شد. از او خواسته شد که الماس کوه نور را تحویل دهد. در این مدت، شاه شجاع درانی در شرایط نامساعدی به سر می‌برد و تحت فشار قرار می‌گیرد. او همچنان ادعای خود را از جهت نهان کردن الماس حفظ می‌کرد.

رانجیت سینگ به تدریج فشار را بر شاه شجاع درانی افزایش داد و او را در قفسی قرار داد. به گفته یکی از روایات، پسر شاه شجاع نیز تحت شکنجه قرار گرفت تا او برای تسلیم کردن الماس تن به تن مورد فشار قرار گیرد. در نهایت، شاهزاده محمد تیمور، که به‌طور طبیعی بزرگ نشده بود و قوی نبود، تحمل شکنجه‌های سنگینی که به او وارد می‌شد، را نداشت و با فریادهای دردآوری همراه بود. این وضعیت باعث شد که رانجیت سینگ به پایان این شکنجه برسد؛ زیرا پادشاه دیگر تحمل نمی‌کرد که پسر محبوبش را در این حالت ببیند.

سرانجام در یک ژوئن ۱۸۱۳ میلادی، رانجیت سینگ با تعدادی از خدمه به سرزمین شاه شجاع درانی آمد. شاه به او یک بسته کوچک داد و وقتی او آن را باز کرد، متوجه الماس کوه نور شد.

 

نفرین الماس کوه نور

 

الماس کوه نور

این موضوع که آیا کوه نور نفرین‌شده است یا خیر، تاکنون بارها مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است. لرد دالهوزی، از جمله شخصیت‌هایی بوده که به شدت معتقد بود که این الماس بزرگ نفرین نشده است. او از گفته‌های شاه شجاع درانی استناد می‌کند که معتقد بود کوه نور نمایانگر خوش‌شانسی بوده و فردی که آن را در اختیار داشته باشد، قدرت شکست دشمنان خود را دارد. او همچنین به تاریخچه این الماس اشاره می‌کند که متعلق به پادشاهانی با قدرت و ثروت بوده است.

با این حال، تاریخ‌نگاری به طور گسترده‌تر، شاهد بر این است که بسیاری از صاحبان کوه نور تجربه‌های تلخی را تجربه کرده‌اند. از شکنجه‌ها و تهدیدهای مختلف گرفته تا ترور و آزارهای مختلف، سرنوشت پرفرازوندی دارد که بسیاری از صاحبان این الماس را تحت تاثیر قرار داده است. حتی در زمان انتقال کوه نور به انگلیس توسط کشتی HMS Medea در سال ۱۸۵۰، افراد در اثر وبا و طوفان جان خود را از دست دادند.

از طرف دیگر، در مورد آینده کوه نور چندین پیشنهاد مطرح شده است. برخی پیشنهاد داده‌اند که یک موزه در مرز بین هند و پاکستان برای نگهداری از این الماس ساخته شود که به هر دو کشور امکان دسترسی داشته باشد. عده‌ای دیگر معتقدند که بخشی از الماس بریده شود و به کشورهای مدعی مالکیت از جمله ایران و افغانستان داده شود. با این حال، تصمیم‌گیری در این خصوص ممکن است موضوعی پیچیده باشد و تاکیدهای مختلفی از سوی انگلیسی‌ها و کشورهای مرتبط وجود داشته باشد.

 

ارزش الماس کوه نور چقدر است؟

درست است که ارزش دقیق الماس کوه نور به دلیل منحصربه‌فردی و ویژگی‌های خاص خود، مشخص نشده است و تعیین قیمت دقیق برای آن چالش‌برانگیز است. مقایسه با الماس‌های مشابهی می‌تواند به‌عنوان یک روش نسبی برای ارزیابی ارزش آن مورد استفاده قرار گیرد. مانند مقایسه با الماس گراف پینک که در یک حراجی به قیمت ۴۶ میلیون دلار به فروش رفته است. این مقایسه با توجه به وزن کمتری که دارد، نشان‌دهنده منحصربه‌فردی کوه نور است.

در گذشته، حدود نیم قرن پیش، قیمت الماس کوه نور حدود ۲۰۰ میلیون دلار بوده است. همچنین، ارزش تاج سلطنتی بریتانیا که کوه نور یکی از الماس‌های آن محسوب می‌شود، به تخمین بین ۱۰ تا ۱۲٫۷ میلیارد دلار می‌رسد.

با این حال، تخمین زده شده است که ارزش فعلی الماس کوه نور در محدوده‌ای بین ۱۶۵ تا ۴۷۲ میلیون دلار قرار دارد. این محدوده نشان‌دهنده نامعینی در تعیین قیمت این سنگ گران‌قیمت است و ممکن است با تغییر شرایط بازار و تقدیرات بیشتری نیز تغییر کند.

در نهایت، ارزش دقیق الماس کوه نور به‌واقع بازار و شرایط واقعی خرید و فروش الماس‌ها، ارزش افزوده تاریخی و فرهنگی، و تقدیرات مشتریان مرتبط است.

 

۶ افسانه از الماس کوه نور

 

الماس کوه نور

کوه نور بهترین الماس هندی است

کوه نور با وزن ۱۹۰٫۳ قیراط وارد بریتانیا شد و این وزن از مهمترین ویژگی‌های این الماس است. همچنین، دو الماس معروف دیگر به نام‌های “دریای نور” و “الماس مغول کبیر” نیز با این الماس قابل مقایسه بودند.

در سال ۱۷۳۹ میلادی، نادرشاه اقدام به فتح هند کرد و در این فرایند، کوه نور، دریای نور و الماس مغول کبیر را به‌عنوان غنیمت جنگی با خود به ایران آورد. این سه قطعه الماس از آن زمان به‌عنوان جواهرات بزرگ و باارزش تاریخی مورد توجه قرار گرفتند.

قبل از این زمان، کوه نور به این اندازه شناخته‌شده نبود و اهمیت و شهرت بیشتری در اوایل قرن ۱۹ به دست آورد. این الماس پس از ورود به پنجاب و بازگشت به بریتانیا، به مرور زمان به عنوان یکی از جواهرات بزرگ تاریخی و ارزشمند شناخته شد و نقطه آغاز افزایش اهمیت و شهرت آن بوده است.

 

کوه نور الماسی بدون عیب است

الماس کوه نور در حالت تراش‌نخورده دارای عیب‌هایی بود که ممکن بود به ارزش و زیبایی آن ضربه بزند. از جمله مشکلاتی که در این سنگ وجود داشت عبارت بودن لکه‌های زرد رنگی بود که به چشم می‌خورد. به علاوه، بزرگی یکی از این لکه‌ها باعث می‌شد که توانایی انعکاس نور سنگ کاسته شود.

این مشکلات موجب شدند که پرنس آلبرت، همسر ملکه ویکتوریا، به فکر تراش مجدد الماس کوه نور بیفتد. او ایدهٔ تراش الماس کوه نور به شکل برلیانت (برش گرد) را مطرح کرد تا با اصلاح شکل و تراش الماس، این عیب‌ها رفع شوند و تابش نور بهتری داشته باشد. این کار باعث افزایش زیبایی و ارزش این الماس شد و به نوعی زمینهٔ شهرت و اهمیت بیشتر آن را فراهم کرد.

 

کوه نور از معدن کولار در جنوب هند به دست آمده است

موضوع تاریخچه و منشأ کوه نور به دقت مشخص نشده است و بسیاری از جزئیات در مورد کشف این الماس هنوز تاریک مانده‌اند. اطلاعاتی که در دست داریم به‌طور محدود و گاهاً پررمزوراز است.

تاکنون تاریخ دقیق کشف کوه نور و مکان دقیقی که از آن استخراج شده، به‌درستی تعیین نشده‌اند. به نظر می‌رسد که کوه نور به طور طبیعی در زیر زمین یک رودخانه بی‌آب در جنوب هند پیدا شده و از این رو، همچنان هیجان‌انگیزی و رازآلودی در اطراف منشأ این الماس وجود دارد.

برخی از منابع اشاره به این دارند که کوه نور ابتدا به وسیله‌ای به نام “گلکندا” به اروپا وارد شد و پس از آن به دست نادرشاه ایران آمد. با این حال، معتقدیم که تمام این اطلاعات باید با احتیاط در نظر گرفته شوند زیرا تاریخ کوه نور واقعیتی پیچیده و مبهم دارد و همچنان به عنوان یک راز تاریخی باقی مانده است.

 

کوه نور ارزشمندترین گنجینه مغول بوده است

در طول تاریخ، ارزش و تقدیر مرتبط با سنگ‌های قیمتی و الماس ممکن است در مختلف فرهنگ‌ها و تمدن‌ها متفاوت باشد. در مورد مغول‌ها و ایرانی‌ها، به‌طور کلی به نظر می‌رسد که سنگ‌های تراش‌نخورده با رنگ‌های روشن و براق را بیشتر مورد ترجیح قرار می‌دادند.

در مورد کوه نور، اطلاعات و منابع مختلف ممکن است تفاوت‌هایی درباره نقش و اهمیت آن در میان مغول‌ها و در ایران ارائه دهند. ظاهراً، در خزانه مغول‌ها، کوه نور به‌عنوان یکی از سنگ‌های قیمتی حضور داشته و احتمالاً از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. با این حال، این نکته را نیز باید در نظر داشت که اطلاعات تاریخی واقعی و دقیق در مورد نحوه استفاده و ترجیحات مغول‌ها و ایرانی‌ها در قبال جواهرات ممکن است در طول زمان از دست برده یا تغییر یابد.

 

کوه نور از شاه محمد فرمانروای مغول دزدیده شد

تاریخچه و ماهیت کوه نور همچنان موضوعی پررمزوراز در تاریخ و تاریخ‌نگاری است. روایات مختلفی در مورد نقش و اهمیت کوه نور در زمان‌های مختلف وجود دارند. همان‌طور که اشاره کردید، روایت‌هایی وجود دارد که نادرشاه به دنبال یافتن یک الماس مهم بوده که به نام کوه نور شناخته می‌شود و به ترتیب رخدادها، این جواهر در دستارش قرار می‌گیرد.

محمد کاظم مروی، به عنوان یک مورخ ایرانی، درباره این موضوع نظر داده و از شاهدان عینی در آن دوره به‌شمار می‌رود. او معتقد است که کوه نور یکی از جواهرات گرانبهای تاریخ ایران بوده و در دوره فرمانروایی شاه محمد قرار گرفته است.

در مورد ترجمه نام “کوه نور” به انگلیسی، این ممکن است به دلیل معانی عمیق و نمایشگری که این عنوان دارد، مشکل باشد. اسم “کوه نور” احتمالاً به ارتباط با برجایی از جواهرات در بالای تخت وجود الماس اشاره دارد که به عنوان یک نور درخشان در طاووس شاه جهان درخشان می‌کرد. این نام به‌خوبی تصویری از ارزش و براقیت این سنگ قیمتی ایجاد می‌کند و شاید به همین دلیل ترجمه دقیق و مناسب برای آن در انگلیسی به‌دشواری امکان‌پذیر باشد.

 

تراشکاری ونیزی با عدم مهارت، کوه نور را هنگام تراش بسیار کوچک‌ کرد

ژان باپتیست تاورنیه به عنوان یک جهانگرد فرانسوی، شاهدی به ارزش و دقت تراش‌های الماس‌ها در دوره مغول بوده و توصیف‌های او نه تنها تاریخچه جواهرات بلکه نیز ماهیت تراش الماس‌ها را نشان می‌دهند.

از طرف دیگر، واقعیت این است که بسیاری از الماس‌های گران‌قیمت و ارزشمند از دوره مغول به‌واسطه زمان و تغییرات تاریخی از دست رفته‌اند و اطلاعات دقیق در مورد آن‌ها کمتر شده است. این موضوع می‌تواند منجر به ترکیب و تلخیص اطلاعات مرتبط با جواهرات و الماس‌های هند شود، به‌خصوص زمانی که الماس کوه نور به‌عنوان یکی از مهمترین جواهرات اشاره می‌شود.

در کل، تاریخ الماس‌ها و جواهرات در دوره‌های تاریخی مختلف پیچیده و پر از افسانه‌ها و روایات است، و تاریخ‌نگاران و مورخان با تحقیقات و بررسی منابع سعی می‌کنند تا به تازگی‌های واقعی این موارد پی ببرند.

 

مقایسه الماس کوه نور و الماس دریای نور

 

الماس کوه نور

۱. اصل و کشف:

هر دو الماس دریای نور و کوه نور در هند کشف شده‌اند، اما دقیقا کجا کشف شده‌اند ممکن است مورد تردید باشد.

۲. نام‌گذاری:

هر دو الماس دارای نام‌های ایرانی هستند که ایرانی‌ها آن‌ها را به این نام‌ها خوانده‌اند و این نام‌ها تا به امروز باقی مانده‌اند.

۳. نفرین:

نفرین‌های مرتبط با الماس کوه نور تاریخ و افسانه‌هایی را به دنبال داشته است که برای الماس دریای نور مشاهده نشده است.

۴. اندازه:

الماس کوه نور به عنوان نودمین الماس بزرگ جهان شناخته می‌شود، در حالی که الماس دریای نور بزرگ‌ترین الماس صورتی جهان است.

۵. تاریخ و مالکیت:

الماس کوه نور در تاریخ متعددی بین کشورها و فرمانروایان تبادل شده است. در حالی که الماس دریای نور در دوره ناصرالدین شاه در ایران بوده است.

۶. نگهداری:

الماس کوه نور در برج لندن نگهداری می‌شود و الماس دریای نور در موزه جواهرات ملی ایران قرار دارد.

۷. وزن:

ممکن است وزن دقیق الماس دریای نور مشخص نشده باشد، اما وزن کوه نور پس از تراش تخمین زده شده است.

۸. نصب:

الماس کوه نور در سال ۱۹۳۷ میلادی نصب شد و الماس دریای نور در دوره ناصرالدین شاه در قابی از الماس‌های کوچک‌تر و یاقوت‌ها قرار گرفت.

۹. ابعاد:

الماس دریای نور و کوه نور دارای ابعاد مختلفی بوده‌اند که پس از تراش تغییراتی را تجربه کرده‌اند.

 

ادرس کانال تلگرام محصولات و لیست قیمت محصولات :   @GOHARBASTAN

تلگرام کارشناس آثار و نشانه ها :@karshenasgoharbastan

شماره تماس کارشناس آموزش فلزیاب، خرید فلزیاب و تعمیر فلزیاب مهندس رجایی :

09172341884

برای خرید انواع فلزیاب میتوانید از سایت گوهر باستان اقدام به خرید کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *